بازشدن چشم دل
مرحوم شیخ، باتجربه دریافته بود كه راه باز شدن چشم و گوش دل و آشنایی با اسرار غیبی، اخلاص كامل و خداخواهی به مفهوم مطلق است، و میفرمود:
اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید آن چه را دیگران نمیبینند شما میبینید و آن چه را دیگران نمیشوند شما میشنوید.
اگر انسان چشم دل خود را از غیر خدا پرهیز دهد، خداوند به او نورانیت میدهد و او را به مبانی الهیات آشنا میكند.
اگر كسی برای خدا كار كند، چشم دلش باز میشود.
رفقا! دعا كنید كه خداوند از كری و كوری نجاتتان دهد، تا انسان غیر خدا را میخواهد هم كر است و هم كور
راه رسیدن به حقیقت توحید
سوال اساسی این است که انسان چگونه میتواند خود را شرك زدایی كند، و با شكستن بت نفس، ریشه شرك پنهان و آشكار را در وجود خود بخشكاند و به زلال توحید ناب دست یابد؟
پاسخ جناب شیخ این است كه:
به نظر حقیر اگر كسی طالب راه نجات باشد و بخواهد به كمال واقعی برسد و از معانی توحید بهره ببرد، باید به چهار چیز تمسك كند: اول: حضور دایم، دوم: توسل به اهل بیت (ع)، سوم: گدایی شبها، و چهارم: احسان به خلق
شیخ میفرمود:
اساس خودسازی، توحید است. هر كس بخواهد ساختمانی بنا كند، ابتدا باید زیرسازی او درست باشد، اگر پایه، محكم و اساسی نبود، آن بنا قابل اطمینان نیست، سالك باید سیر و سلوك خود را از توحید آغاز كند، نخستین سخن همه پیامبران كلمه لا اله الا الله » بوده است. تا انسان حقیقت توحید را درك نكند و باور نكند كه در وجود، چیزی جز خداوند منشأ اثر نیست، و همه چیز جز ذات مقدس حق فانی است، به كمالات انسانی دست نخواهد یافت. با درك حقیقت توحید، انسان با همه وجود متوجه آفریدگار خواهد شد. »
همچنین میفرمود:اگر بخواهی خدا تو را صدا كند قدری معرفت پیدا كن و با او معامله كن. »
وقتی میگوییم: لا اله الا الله » باید راست بگوییم. تا انسان خدایان دروغین را كنار نگذارد نمیتواند موحد باشد و در گفتن لا اله الا الله راستگو باشد، «اله» چیزی است كه دل انسان را برباید، هر چیز كه دل او را ربود، خدای اوست وقتی می گوییم: لا اله الا الله، باید حیران او باشیم. »
همه قرآن به كلمه لا اله الا الله باز میگردد و انسان باید به جایی برسد كه در قلب او چیزی جز این كلمه، نقش نبندد و هر چه غیر اوست رخت بربندد: ﴿ قل الله ثم ذرهم: بگو آن خداست سپس آنها را واگذار. سوره انعام آیه 91 ﴾ ».
انسان درخت توحید است، میوه این درخت ظهور صفات خدایی است، و تا این ثمر را نداده كامل نیست، حد كمال انسان این است كه به خدا برسد؛ یعنی: مظهر صفات حق شود. سعی كنید صفات خدایی در شما زنده شود. او كریم است شما هم كریم باشید. او رحیم است شما هم رحیم باشید. او ستار است شما هم ستار باشید ...
آن چه به درد انسان میخورد صفات خدایی است، هیچ چیز دیگر برای انسان كارساز نیست، حتی اسم اعظم!
اگر در توحید مستغرق باشی، هر لحظه از عنایتهای خاص حق تعالی بهرهمند میشوی كه در لحظه قبل برخوردار نبودهای، عنایتهای حق هر دم تازگی خواهد داشت.
نكته مهمی كه در حسن خلق، مورد توجه شیخ بود و دیگران را نیز بدان توصیه میفرمود، این بود كه انسان باید برای خدا خوش اخلاق باشد و با مردم خوش رفتاری كند. در این باره میفرمود:
تواضع و حسن خلق، برای خدا، نه برای جلب مردم به سوی خود و ریاكارانه.»
یكی از دوستان شیخ میگوید: روزی به او گفتم: آمیرزا! چیزی به من بدهید كه به درد من بخورد! گوش مرا پیچاند و فرمود:خدمت به خلق، خدمت به مردم!
شیخ میفرمود:اگر میخواهی به حقیقت توحید راه پیدا كنی به خلق خدا احسان كن، بار توحید سنگین است و خطرناك و هركس توان تحمل آن را ندارد، ولی احسان به خلق، تحمل آن را آسان میكند.
و گاه به مزاح میفرمود:روز به خلق خدا نیكی كن و شب برای گدایی در خانه او برو!.
توصیه به سفره اطعام
شیخ علاوه بر تلاشهایی كه با واسطه و بیواسطه برای احسان به خلق و حل مشكلات گوناگون مردم داشت، به مناسبهای مختلف به ویژه اعیاد مذهبی، در منزل كوچك خود از حاضران پذیرایی میكرد، و برای اطعام اهل ایمان و گسترده بودن سفره احسان در منزل، اهمیت خاصی قایل بود. همواره سفارش میكرد كه بكوشید تا در خانه، سفره اطعام داشته باشید و معتقد بود كه اگر پول آن را بدهند تا نیازمندان برای خود غذا تهیه كنند، آن خاصیت را ندارد.
آقای دكتر ثباتی میگوید: یكی از دستورات مؤكد ایشان احسان به خلق بود. برای احسان به خلق ارزش زیادی قایل بود، و احسان را یكی از طرق بسیار نزدیك و مؤثر در سیر الی الله میدانست. به طوری كه اگر كسی از راه سیر و سلوك عاجز بود به او توصیه میكرد:
از احسان كوتاهی نكن و تا میتوانی احسان كن.
تا توانی به جهان خدمت محتاجان كن
به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی
شیخ به شاگردان خود مكرر تأكید میكرد كه:همه كارها باید برای خدا باشد، حتی خوردن و خوابیدن.
و میافزود:هرگاه این استكان چای را به قصد خدا بخوری، دل تو به نور الهی منور میشود، ولی اگر برای حظ نفس خوردی، همان میشود كه خواسته بودی. »
برای خدا بیا!
یكی از شاگردان شیخ توصیههای ایشان به اخلاص را چنین توصیف میكند: شیخ میگفت:این جا (خانه شیخ) كه میآیید برای خدا بیایید، اگر برای من بیایید ضرر میكنید!
حال عجیبی داشت، مردم را به خدا دعوت میكرد، نه به خود.
میفرمود:مقدسها همه كارشان خوب است، فقط «من» خود را با «خدا» باید عوض كنند.
یكی از علمای معاصر كه خود استاد اخلاق و عرفان است، فرمودند كه:از جناب شیخ رجبعلی درباره خودم سؤال كردم كه چگونهام؟
پاسخ داد:آقای حاج شیخ! دلت میخواهد خوب شوی ولی برای خودت! سعی كن برای خدا بخواهی خوب شوی!
آثار اخلاص
تكیه كلام شیخ این جمله بود: من كان لله كان الله له كسی كه صد در صد برای خدا كار كند خدا هم برای او خواهد بود
و میفرمود:تو برای خدا باش، خداوند و ملائكهاش برای توست.
جناب شیخ تأكید میكرد كه:
وقتی خدا را شناختی، هر چه میكنی باید خالصانه و عاشقانه باشد، حتی كمال خود را هم در نظر نگیر، نفس بسیار زیرك و پیچیده است، و دست بردار نیست به هر نحو شده میخواهد خود را وارد كند.انسان تا وقتی كه خود را میخواهد و توجه به خود دارد، كارهای او نفسانی است و اعمالش بوی خدا نمیدهد، ولی اگر خودخواهی را كنار گذاشت و خداخواه شد، كارهای او الهی میشود و اعمالش بوی خدا میدهد، و آن یك نشانی دارد كه در كلام سجاد علیه السلام آمده است كه میفرماید:و ما أطیب طعم حبك: چقدر محبت تو خوش طعم است. مناجات خمسة عشر- مناجات العارفین- مفاتیح الجنان.
جناب شیخ معتقد بود تا انسان به غیر خدا توجه دارد و غیر او را می خواهد در واقع مشرک و دل او آلوده به زنگار شرک است و در این رابطه به آیه کریمه ( انما المشرکون نجس: همانا مشرکان پلیدند. سوره توبه آیه 28 )
تا وقتی كه غبار شرك بر آینه دل باشد، انسان نمیتواند با حقایق هستی آشنا شود. از این رو شیخ میفرمود:تا انسان توجهش به غیر خداست، نسبت به حقایق هستی نامحرم است و از باطن خلقت آگاه نیست.
اما اگر انسان خالص شود، غبار شرك از آینه دل او زدوده شده و محرم راز آفرینش میگردد. جناب شیخ در این باره میفرمود:
اگر كسی برای خدا كار كند، چشم دلش باز میشود، اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید، آن چه را دیگران نمیبینند میبینید، و آن چه را دیگران نمیشنوند شما میشنوید.
جناب شیخ میفرمود:
دل هر چه را بخواهد همان را نشان میدهد، سعی كنید دل شما خدا را نشان دهد! انسان هر چه را دوست داشته باشد، عكس همان در قلب او منعكس میشود، و اهل معرفت با نظر به قلب او میفهمند كه چه صورتی در برزخ دارد، اگر انسان شیفته و فریفته جمال و صورت فردی گردد، یا علاقه زیاد به پول یا ملك و غیره پیدا كند،همان اشیاء، صورت برزخی او را تشكیل میدهند. »
شیخ این اعتقاد كه: جز خداوند چیزی نخواهد، را از دو فرشته آموخته بود. یكی از ارادتمندان شیخ از او نقل میكند:
شبی دو فرشته با دو جمله به من راه فنا آموختند و آن جملات این بود:از پیش خود هیچ مگو و غیر از خدا هیچ مخواه
و در این باره میفرمود:هشیار باش، خلقت عالم ز بهر توست
غیر از خدا هر آن چه كه خواهی شكست توست
مكتب خداخواهی
جناب شیخ معتقد بود كه: تا انسان دل را از غیر خدا پرهیز ندهد به مقصد اعلای انسانیت نمیرسد، حتی اگر كسی مقصدش از مجاهده كمال خود باشد به مقصود نخواهد رسید.
از این رو، اگر شخصی نزد ایشان میآمد و رهنمود میخواست و میگفت: هر ریاضتی میكشم نتیجه نمیگیرم؛ میفرمود:
شما برای نتیجه كار كردهاید، این مكتب، مكتب نتیجه نیست، مكتب محبت است، مكتب خداخواهی است.
و میفرمود:
خدا بی نیاز است، یاری خدا، عمل به احكام او و تمسك به سنت پیامبر اوست.و می فرمود: هیچ چیز مثل عمل به احكام برای ترقی و تعالی بشر مؤثر نیست.
و میفرمود: اگر مؤمنین منیّت ( خودخواهی ) خود را كنار بگذارند به جایی می رسند.
و میفرمود: اگر انسان تسلیم خدا شود، رأی و سلیقه خود را كنار بگذارد و خود را به تمام معنا بهخدا واگذار نماید، خداوند او را برای خود تربیت می كند.»
جناب شیخ درباره ادب حضور میفرماید:شیطان همیشه میآید سراغ انسان، یادت باشد كه توجه خود را از خدا قطع نكن، در نماز مؤدب باش در نماز باید همانند هنگامی كه در برابر شخصیت بزرگی خبردار ایستادهای باشی، به گونهای كه اگر سوزن هم به تو بزنند تكان نخوری!